مشاوران آموزش و پرورش منطقه مبارکه | ||
|
مطالعات بسیاری توسط روان شناسان بالینی در مورد علت های اختلال طیف اوتیسم انجام شده است. این مطالعات نشان دادند که نحوه تربیت تأثیری در بروز این اختلال ندارد. اما هنوز علت این اختلال به خوبی معلوم نشده است. هرچند شواهد نشان می دهد یک عنصر ژنتیک وجود دارد. عوامل محیطی نیز می توانند به بروز آن کمک کنند، مثل خطرات دوران جنینی. ترکیبات مختلف عوامل ژنتیک با عوامل محیطی باعث می شوند که اختلال اوتیسم از لحاظ نشانه ها و شدت بسیار متفاوت باشند. علل اختلال اوتیسم شامل موارد زیر می باشد: عوامل ژنتیک شواهد نشان می دهد که نقص های اجتماعی و زبانی و مشکلات روانی در اختلالات اوتیسمی معمولا پیشینه خانوادگی دارند. اختلال اوتیسم در اکثر مواقع همزمان با چند اختلال ژنتیک دیگر روی می دهد مثل سندروم Xشکننده . هم چنین بین اختلال اوتیسم و سایر مشکلات روانی، ارتباط خانوادگی وجود دارد. اختلالات عاطفی در والدین کودکان اوتیسم ، تقریبا سه برابر والدین کودکان مبتلا به صرع است. هرچند منابع مختلف وجود یک عنصر ژنتیک بارز در اختلالات طیف اوتیسم را تأکید کرده اند، تاکنون مشخص نشده است که ژن های مسئول انتقال این اختلالات کدام ها هستند. به همین دلیل، احتمالا مسئولیت انتقال این نشانه ها بر عهده فقط یک ژن نیست و حدود 15 ژن مختلف در این کار سهم دارند. بنابراین می توان گفت اوتیسم بیماری پیچیده ای است که در آن ژن های مختلف سهم دارند. اختلالات کروموزومی اختلال اوتیسم با تعدادی از اختلالات کروموزومی، از جمله سندروم X شکننده ارتباط دارند. این اختلال با انواع نابهنجاری های کروموزومی از جمله با تکثیر کروموزومی، حذف کروموزومی و واژگونی کروموزوم ها مرتبط هستند. با این حال، اختلالات کروموزومی فقط مسئول 10 درصد موارد اختلال اوتیسم هستند. عوامل جنینی تعدادی مشکل به هنگام تولد و چند عامل در دوران حاملگی به عنوان عوامل خطر برای ابتلا به اختلالات اوتیسم شناسایی شده اند، از جمله ابتلای مادر حامله به سرخچه، وارد شدن داروهایی مثل تالیدومید و والپروآت به جنین، خونریزی مادر بعد از سه ماه اول حاملگی و ضعف سیستم ایمنی بدن مادر. ناهنجاری مغزی از مطالعات کالبدشکافی و fMRI شواهد بسیار زیادی بدست آمده که نشان می دهد بین اوتیسم و ناهنجاری های مغزی ارتباط وجود دارد. کالبدشکافی افرادی که در زمان حیات به اختلال اوتیسم مبتلا بوده اند نشان می دهد که در بعضی مناطق مغز این افراد، مثلا در مخچه و دستگاه لیمبیک، ناهنجاری هایی وجود دارد. ناهنجاری در مخچه با نقص در مهارت های حرکتی ارتباط دارد، از جمله عدم تعادل مناسب، نقص در مهارت دستی و گرفتن ناصحیح اشیاء که اغلب در افراد مبتلا به اوتیسم دیده می شود. همچنین، مطالعات کالبدشکافی نشان داده است که مغز افراد اوتیسم بزرگتر از حد معمول است و این ناهنجاری ها معمولا در دوران جنینی رشد مغز روی می دهد. در واقع رشد بیش از حد و غیر عادی مغز در دو سال اول زندگی باعث این ناهنجاری ها می شود. عوامل شناختی افراد اوتیستیک متناسب با شدت سمپتوم های خود، در توجه به دنیای اطراف و ادراک آن و همچنین در عملکرد اجتماعی عادی، مشکل دارند. آنها در موارد شدید، منزوی و بی اعتنا می شوند و در موارد ملایمتر، با تعاملات اجتماعی مشکل پیدا می کنندو در ارتباط و تبادل افکار و در درک نیات و احساسات دیگران نقص هایی دارند. بعضی روان شناسان بالینی اعتقاد دارند که نقص در مهارت های اجتماعی نتیجه نقص در عملکرد شناختی است. افراد مبتلا به اوتیسم اولا در عملکرد اجرایی مشکل دارند و این موضوع باعث می شود که آنها توانایی حل مسأله نداشته باشند و نتوانند اعمال خود را از قبل برنامه ریزی کنند و توجه خود را کنترل و رفتارهای نابجا را متوقف سازند. همه این نقص ها در توانایی افراد برای صحیح عمل کردن در جمع های اجتماعی تأثیر منفی می گذارد. ثانیا بعضی روان شناسان بالینی معتقدند که افراد مبتلا به اوتیسم ذهن خوانی ندارند یعنی نمی توانند حالات ذهنی عادی را متوجه شوند، بنابراین نمی توانند نیت دیگران را درک و پیش بینی کنند.
درمان اختلال اوتیسم ماهیت بیماری اختلال اوتیسم برای همه برنامه های درمانی مشکل ایجاد کرده است. یکی از ویژگی های افراد اوتیسم این است که از هرگونه تغییر بیزارند، اما همه انواع مداخلات و روش های درمانی، ماهیت تغییر دهنده دارند. همچنین کودکان مبتلا به اوتیسم به دنیای خارج بی اعتنا هستند. آنها به تلاش دیگران برای برقراری ارتباط واکنش نشان نمی دهندو حتی کارهای ساده مثل نگاه کردن در چشم دیگران برای آنها مشکل است. مشکل دیگر در درمان این است که کودکان اوتیسم معمولا به تعداد محدودی از اشیاء و رویدادها علاقه مندند و این باعث می شود که یافتن تقویت کننده های موثر برای پاداش دادن به آنها بسیار دشوار باشد. در آخر باید گفت که حتی افراد مبتلا به سطح خفیفتر اختلال اوتیسم ، رفتار نسبتا عجیب و غریب و مهارت های اجتماعی و ارتباطی ضعیف باعث می شوند که دیگران با شک به آنها نگاه کنند و در برخورد با آنها محتاط باشند. برای سازگار شدن افراد مبتلا به اختلال اوتیسم با زندگی روزمره و بالا رفتن کیفیت زندگی آنها تلاشهای زیادی شده است. بسیاری از این افراد مشکلات ارتباطی بسیار شدیدی دارند و بدون حمایت و مراقبت دایم از سوی دیگران نمی توانند زندگی عادی داشته باشند. مداخلات درمانی معمولا به 2 شکل زیر است: I. 1. درمان های دارویی II. 2. رفتاردرمانی
دارو درمانی برای درمان نشانه های اوتیسم از چند دارو استفاده می شود که بیشتر برای کاهش و کنترل رفتارهای مشکل زا مثل انزوا، پرخاشگری و خود زنی به کار می رود. داروهای آنتی پسیکوتیک رایجترین دارو برای درمان اوتیسم هستند. این دارو ها از رفتارهای تکراری و کلیشه ای، انزوای اجتماعی و از پرخاشگری و رفتارهای مشکل زا مثل بیش فعالی، اوقات تلخی های شدید، نوسانات خلقی و خود آزاری می کاهند. با این حال بعضی کودکان به دارو واکنش مثبت نشان نمی دهند. رفتار درمانی اکثر برنامه های آموزش رفتار تلاش می کنند مهارت خود یاری، اجتماعی و ارتباطی به وجود آورند. زیرا در غیر این صورت، افراد اوتیستیک همیشه محتاج به دیگران خواهند بود و به مراقبت در تمام طول عمر نیاز خواهند داشت. اکثر روش های آموزش رفتار بر اصول شرطی سازی استوار است و درمانگران سعی می کنند مهارت های رفتاری اولیه، مثل توجه (تماس چشمی)، توالت رفتن، رفتارهای خودیاری، پیشقدم شدن در تعاملات اجتماعی با همسالان و بزرگسالان، بازی کردن با همسالان را در کودکان مبتلا تقویت کنند. از این روش ها برای کاهش فراوانی رفتارهای مختل کننده و نامناسب، مثل اوقات تلخی های بهانه گیرانه، خود زنی، رفتارهای تکراری و واکنش های پرخاشگرانه نیز می توان استفاده کرد. درمانگران در رفتار درمانی از روش مدلینگ یا یادگیری مشاهده ای استفاده می کنند. در این روش درمانگر، رفتار موردنظر را انجام می دهد و بعد از درمانجو می خواهد که آن را تقلید و تکرار کند. این روش، برای آموزش زبان اشاره به کودکان اوتیستیک بسیار مفید است. چون بسیاری از این کودکان حرف نمی زنند، زبان اشاره روش خوبی برای ارتباط برقرار کردن با آنهاست. مطالعات نشان می دهد که مداخلات رفتاری برای تقویت عملکرد اجتماعی افراد اوتیستیک، در بلند مدت، می توانند موثرترین روش باشند. [ یکشنبه 97/4/10 ] [ 11:46 عصر ] [ فرشته ایرانپور ]
اگر تا به حال فکری داشتهاید که نتوانستهاید آن را از ذهنتان بیرون کنید، تا اندازهای از تجربه وسواس فکری آگاهید.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، فکر، تکانه یا تصور سمج و مزاحم، مسایلی هستند که افراد مبتلا به وسواس فکری با آن در گیرند و میدانند که این شناختها، درون فرآیندهای فکر آشفته خودشان ایجاد میشوند. آنها ناامیدانه سعی میکنند این افکار مزاحم را نادیده بگیرند یا متوقف کنند و در برخی موارد میکوشند با انجام دادن کاری یا فکر کردن به چیزی دیگر، آن را خنثی کنند. برای اینکه فکر وسواسی را درک کنید به زمانی فکر کنید که با فرد مهمی در زندگیتان جرو بحث کردهاید و برای مدت چند ساعت یا چند روز بعد از آن، این جر و بحث را در ذهن خود مرور کردهاید. تفکرات وسواس فکری عبارتند از: شمارش ذهنی اعداد، دعا خواندن یا تکرار ذهنی کلمات و عبارات معین، تجسم تصاویر دیداری معین و مطالب ذهنی. دیگر اختلال اساسی بعضی بیماران، نشخوارهای فکری است که ممکن است نوعی رفتار وسواسی باشد که در پاسخ به وسواس به وجود میآید. در این قبیل موارد، فرد گرفتار تفکر دور و دراز غیر خلاق در باره موضوع معینی میشود. موضوع این تفکرات ممکن است جنبه فردی و شخصی داشته یا دارای ماهیت مذهبی و فلسفی باشد. بیشتر افراد مبتلا به وسواس فکری با وسواس عملی هم دست به گریبانند. وسواس عملی، رفتار تکراری و ظاهرا هدفمندی است که در پاسخ به تمایلات غیرقابلکنترل یا بر اساس یک رشته مقررات تشریفاتی یا قالبی انجام میشود. بر خلاف وسواسهای فکری که باعث اضطراب میشوند، وسواسهای عملی برای کاهش دادن اضطراب یا پریشانی انجام میشوند ترکیب این دو وسواس، اختلالی را ایجاد میکند به نام اختلال وسواس فکری و عملی که فرد به خاطر وجود فکرهای مزاحم که باعث اضطرابش میشود، دست به اعمال جبرانیای میزند تا آنها را خنثی کند که متاسفانه این اعمال وقتگیر، غیرمنطقی و پریشانکننده هستند و فرد نومیدانه آرزوی متوقفکردن آنها را دارد. این اختلالها میتواند شامل نگرانیهایی از آلودگی مانند میکروبها، تردید در مورد روشن گذاشتن گاز یا پرخاشگری مانند صدمهزدن به دیگران باشد. حتما متوجه شدهاید که وسواس عملی بیشتر با وسواس فکری مرتبط با آن همراه است. خیلی از مواقع، وسواس فکری میتواند با کمالگرایی اشتباه گرفته شود، ولی یکی از تفاوتهای مهم این دو در این است که فرد وسواسی معمولا درگیر موضوعهای پیشپا افتادهای است که خیلی به پیشرفت در زندگی مربوط نمیشود، ولی فرد کمالگرا به دنبال پیشرفت در زندگی شخصی، تحصیلی و شغلیاش است؛ البته اگر بتواند با واقعیت منطبق باشد و فرد از استانداردهای خشک و انعطافناپذیر مبری باشد. یکی از دلایل مهم این اختلال، یادگیری مشاهدهای است، یعنی والدینی که خودشان از این مشکل رنج میبرند، بدون شک فرزندان وسواسی خواهند داشت. دلیل دیگر ماندگاری این اختلال، روبرو نشدن این افراد با موقعیتهایی است که در آن دچار اضطراب میشوند و با انجام رفتارهایی سعی در فرار از آن موقعیت دارند، در حالی که ماندن در آن موقعیت به بهبود آنها در طولانیمدت کمک خواهد کرد. در حقیقت اضطرابی که آنها دارند یک اضطراب غیرواقعی است که فقط گذر زمان و دیدن اینکه مثلا ماندن در یک مکان عمومی مانند سینما و بیرون آمدن از آنجا بدون اینکه لباسهایمان را در منزل بشوییم و در آن هفته بیمار نشویم، میتواند این اطمینان را در فرد ایجاد کند که تخمین او از موضوع اضطراببرانگیز واقعی نبوده است. مشغولیت ذهنی مساله دیگری است که ممکن است با وسواس اشتباه گرفته شود. چنین چیزی گاهی اوقات سراغ هر فردی میآید ولی تفاوت آن با وسواس این است که زمانی که میخواهیم از شر آن خلاص شویم، میتوانیم، اما وسواس این ویژگی را ندارد. درمان چیست؟ بیماری وسواس بیماری پیچیده و ناتوانکنندهای است که متاسفانه میتواند در بسیاری از موارد در صورت عدم دریافت درمان حرفهای، سیر صعودی داشته باشد و تبدیل به یک بیماری مزمن شود. درمان این بیماری از طریق دو درمان همزمان یعنی دارودرمانی و رواندرمانی که به ترتیب بهوسیله یک روانپزشک و یک روانشناس صورت میگیرد، میسر است. همچنین همکاری اعضای خانواده فرد در انجام تکالیف درمانی او بسیار ضروری است. [ چهارشنبه 95/11/6 ] [ 11:5 عصر ] [ فرشته ایرانپور ]
اگر هدفی را دارید که گروهی است و لازمهی آن تلاش تمام اعضای گروه است متناسب با توان خود و اعضای گروه گام بردارید نه خیلی سریع نه کند. سرویس سبک زندگی فردا: همیشه پیش خود فکر میکنیم که غافلگیر زمان میشویم و زمان آن طور که باید و شاید به ما اجازه نمیدهد کارهای که در ذهن و شاید حتی در رویاهای خود میپرورانیم به انجام برسانیم. بهترین فرصتها و یا بدترین آنها همیشه زمانی رخ میدهد که انتظار و امادگیاش را نداشتهایم. حتما شما هم با چنین موقعیتهای دشواری روبه رو شدهاید و توضیحات گفته شده را به راحتی درک میکنید. چرا چنین میشود؟ چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ میدهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمیدهند؟ بلکه زمانی پیش میایند که آمادگی آن را نداریم؟ پاسخ همهی این سئوالات در بحثی به نام «مدیریت زمان» نهفته است. مدیریت زمان یعنی چه؟ و این بحث به چه معناست؟ یعنی اینکه از فرصتهای و لحظههایی که داریم بهترین استفاده را داشته باشیم، حتی زمانی که منتظر چنین پیشآمدی نباشیم. شاید این صحبتها به نظرتان تکراری باشد اما یک تفاوت دارد و آن این است که ما به نقل از مجله سیمرغ به شما، راه کارهایی ارائه دادهایم تا شما بتوانید از زمان خود استفاده بهینه داشته باشید.
![]() 1. لازمهی و شرط اصلی مدیریت زمان این است که شما هدفهای اصلی زندگی خانوادگی و شخصی خود را مشخص کنید و بهترین روش این است که هدفتان را بنویسید و در این امر برنامهریزی، دقت و تلاش زیادی را به خرج دهید تا بتوانید به اهداف خود نایل شوید چون اگر یکی از عاملهای گفته شده نباشد در راه سر در گم خواهید شد.
2. رسیدن به هر هدفی حتی خیلی کوچک نیاز به زمان مناسب دارد و به تدریج صورت میگیرد، اگر تلاش لازم را انجام میدهید ولی به نتیجهای که میخواهید نمیرسید، ناراحت و نگران نشوید به تلاش خود ادامه دهید. تلاشهای ما همانند مثال یک درخت و باغبان آن است. ما باغبان و تلاشهایمان مانند یک درخت است. باغبان درخت خود را آبیاری میکند، مواظب آن است تا در فصل مناسب از میوههای درختش استفاده کند و انتظارات خود را برای فصل تابستان نگه میدارد و این امید را ندارد که درختش در فصل زمستان به او میوه بدهد. پس شما هم تلاش خود را بکنید اما منتظر باشید تا زمان باروری درختتان فرا برسد. 3. رسیدن به هر هدف نیازمند انجام چندین فعالیت کوچکتر است. شما باید چندین قدم کوچکتر را بردارید تا به اهداف بالاتری برسید. تلاش میکنیم ریز..ریز همانند ابر که همه میدانیم ابر حاصل تلاش قطره قطرههای اب است تا تبدیل به ابری پربار میشود. پس یادمان باشد برای پر بار شدن ابر باید از قطره قطرههای اب شروع کنیم. 4. بدون داشتن هدفهای قابل وصول و مشخص شما نمیتوانید درباره مدیریت زمان خود تصمیم بگیرید. پس هدفهایی را در نظر داشته باشید که بتوانید به آنها برسید، نکتهی مهمی که در اینجا حائز اهمیت است این است که در حد تلاشتان، رزو و هدف داشته باشید نه کمتر نه بیشتر. زیرا اگربیشتر از تلاشتان ارزو داشته باشید چون به آنها نمیرسید دچار سرخوردگی و افسردگی خواهید شد. 5. برنامههای زمانی در خانواده تا حدودی به برنامههای زمانی یکایک اعضای خانواده بستگی دارد. اگر برنامهریزی و هدفی برای زندگی شخصی و خانوادگی خود دارید این کار مستلزم همکاری و یاری تمام اعضای خانواده است. 6. اگر هدفی را دارید که گروهی است و لازمهی آن تلاش تمام اعضای گروه است متناسب با توان خود و اعضای گروه گام بردارید نه خیلی سریع نه کند. 7. اولویتها در یک زمان تغییر پذیرند ولی لازم است در هر زمانی اولویتها را بازنگری کنید و تغییر دهید. گاهی تلاشهای شما فراتر از آن که پیش بینی میکردید میرود پس در این جا و در این مرحله باید تغیری دراهداف خود ایجاد کنید. و یا بر عکس متوجه میشوید که قادر به تلاش در این حد نیستید پس در اهداف خود یک باز نگری داشته باشید. 8. از همسرتان و یا والدین خود انتظارات افراطی نداشته باشید. به طور کلی افراد کمال طلب آماده مساحمه و اتلاف وقت هستند. این گونه از افراد با ادعای اینکه کسی به آنها کمک نکرده و زمینه موفقیت آنها را فراهم نکرده است کارهای خود را توجیح میکنند. درسته که کمک و مساعدت دیگران در موفقیتهای ما نقش دارد اما این نقش تا حدودی اهمیت دارد و بیشتر درصد موفقیت به تلاشهای خود فرد بستگی دارد. 9. برای برنامهریزی بهتر اوقات خود نیاز به توجه به خود، همسر و یا افرادی که میتوانند به شما کمک کنند دارید. زیرا تشویق و دلداری و مساعدت دیگران نقش بسزایی در پیشرفت سریع تر شما دارد. 10. سعی کنید بعضی از باورهای نادرست درباره مدیریت ناکارآمد زمان را در ذهن خود از بین ببرید. مثلا خیلی از افراد میگویند از فلان روز یا از فلان تاریخ شروع میکنم به درس خواندن، شروع میکنم به کار کردن یا.. نه اینها همه باورهای غلط است. از همین امروز تصمیم بگیرید و تلاش خود را شروع کنید به امید آیندهای واهی نباشید. چون اگر منتظر چنین روزی باشید هیچ وقت، چنین روزی فرا نمیرسد. 11. در گذشته توقف نکنید و افقهای زیبایی را برای خود ترسیم کنید. تنها از گذشته خود درس بگیرید و به عنوان موتوری برای حرکت به جلو از آن استفاده کنید نه برای حرکت به عقب. 12. این باور را درخود ایجاد کنید که شما مسئول زندگی و اعمال شخصی خود و خانواده تان هستید. بعضی از افراد عادت دارند همیشه مشکلات و سختیهای که برایشان در جریان زندگی پیش میآید را به گردن دیگری میاندازند برای اینکه خود را تبرئه کنند راهی بهتری از این را نمیشناسند. اگر متاهل باشند، تقصیرات را به گردن همسر خود میاندازند، و اگر مجرد باشند، پدر و مادر خود را مسئول تمامی این مشکلات میدانند. اما این موضوع ا را باور کنید که تنها شما و شما هستید که مسئول تمامی مصائب و مشکلات زندگی خود هستید. پس برای حل آنها باید خودتان به تنهایی گام بردارید. فرشته ایرانپور مشاور دبیرستان فردوس [ چهارشنبه 95/11/6 ] [ 11:0 عصر ] [ فرشته ایرانپور ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |